سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان یکپارچه توحیدی (فصل دوم)

پنج شنبه 95/5/28 10:2 صبح| | نظر

مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دوم پایان نامه ارشد) درمان یکپارچه توحیدی در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پیشینه متغیر های روانشناسی
بازدید ها 9
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
مبانی نظری و پیشینه پژوهش درمان یکپارچه توحیدی (فصل دوم)

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دوم پایان نامه ارشد) درمان یکپارچه توحیدی در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA  جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه

 

منبع :                          دارد (به شیوه APA)

نوع فایل:                      WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

 

کلیات درمان یکپارچه توحیدی

روش درمان یکپارچة توحیدی یک درمان جامع و چندوجهی است که برای درمان اختلالات خلقی و اضطرابی، اختلالات شخصت و وابستگی به مواد مخدر، همانند اعتیاد و اصلاح رفتار نابهنجار تهیه و تدوین شده است. در این روش سعی می­شود با ادغام چندین روش درمانی و درون­مایه­ای دینی الهی، ارزش­هایی در فرد احیا شود که توان یکپارچه سازی و انسجام بخشیدن به کل شخصیت او را داشته باشد. مفهوم توحید در این روش اشاره­ای است به یک سیستم ارزشی وحدت بخش که جهت حرکت زندگی انسان را مشخص می­کند و او را از چندگانگی شخصیت و گم­گشتگی در مسیر حیات نجات می­دهد. این سیستم ارزشی می­تواند مبتنی بر یک جهت­گیری اصیل دینی یا معنوی باشد (کرسینی، 2001).

جلالی تهرانی (1383) روش درمان یکپارچه توحیدی یا توحید درمانی را مطرح کرد، که در کتاب روان درمانی­های نوین به ویراستاری ریموند کریستی معرفی گردیده، یکی از این روش­های کل نگر و تلفینی، روش درمان یکپارچه توحیدی است. این روش که تلفیقی از آخرین یافته­های روان درمانی در حوزه­های مختلف، به ویژه فنون انسانی­نگر و وجودی از یک سوء و آموزه­های توحیدی و عرفانی اسلام از سوی دیگر می­باشد. این روش با تاکید بر ارتقای رشد و تحول انسانی، به فرد امکان می­دهد تا با جست و جوی معنای متعالی برای زندگی و تلاش برای درک خویشتن، به توسعه­ی روشی برای زندگی خود بپردازد که منجر به دست یابی مراحل بالاتر رشد و کمال گردد به گفته کریستی، توحید درمانی که از ادغام و یکپارچه سازی نگرش دینی و مذهبی اسلام نسبت به سرشت انسان و روش درمان انسان گرا به وجود آمده است. برای اولین بار اسلام را به منزله یک شیوه درمانی مطرح کرده است، این شیوه درمانی پس از معرفی، و به کارگیری در دانشگاه فردوسی مشهد- در مرکز تربیت و اصلاح زندان مشهد- نتایج قابل قبولی را به دنبال داشت. به خاطر موفقیت­های به دست آمده­، این سبک درمانی به زندان های سراسر کشور گسترش یافت و اکنون متخصصان زندان های همه مراکز استان­ها، با بهره گیری از این شیوه در پی اصلاح رفتار مجرمان هستند (هادی و جان بزرگی، 1388). درمان یکپارچه توحیدی روش درمانی جامع و چند وجهی است. در این روش، تلاش می­شود با ادغام چند روش درمانی و درون مایه­ای توحیدی- معنوی، ارزش­هایی در فرد احیا گردد که توان یکپارچه سازی و انسجام بخشیدن به کل شخصیت فرد را  داشته باشد در واقع مفهوم توحید مستلزم وجود یک نظام ارزشی وحدت بخش است که برای جهت بخشیدن در زندگی شخصی به کار می آید (هادی و جان بزرگی، 1388).

این نطام ارزشی که ویکتور فرانکل (1905) و هوبارت مورز (1967) نیز به آن اشاره کرده اند، این روش درمانی بر اساس آرا و نظریه­هایی درباره­ی آثار مثبت دین و باورها و مناسک دینی در سلامت روانی و درمان اختلالات هیجانی، در صدد است با ادغام اعتقاد به خداوند و برقراری رابطه عمیق عاطفی – هیجانی با بهره گیری از نظریه ها و فنون مختلف روان درمانی، اختلالات روانی و انحراف رفتاری مجرمین و بزهکاران را درمان کند نظریه­هایی مانند نظریه آلپورت (1963) در مورد ارزش­های دینی اعتقاد دارد که موجب یکپارچگی شخصیت می­شود (جلالی تهرانی، 1383) شواهد بسیار روشنی وجود دارد که از اوایل دهه 1980 روان درمانی حرکت به سوی یکپارچه و ادغام نظریه ها و فنون درمانی را آغاز کرده است. هدف این نهضت، ایجاد همگرایی در رویکرد های مختلف و تدوین الگوهای نطری کامل تری است که بر اساس آن­ها درمان­های موثرتری پدید آیند (هادی و جان بزرگی، 1388).

دیدگاه یکپارچه، موافق با وسعت بخشیدن اساس نظریه های معاصر برای در برگیری ابعاد زیستی، اجتمایی و معنوی انسان است، این نظریه­ها همچنین قابل گسترش به موضوعات مربوط به جنس، تفاوت­های فرهنگی، علایق معنوی و دلبستگی­های سیاسی – اجتمایی مراجعان است و  "اعتقادات  مذهبی، جنبه ای از زمینه فرهنگی مراجع است که باید به منزله بخش اصلی آگاهی بین فرهنگی در مانگر در نظریه گرفته شود" (شریفی نیا، 1387). حضور عنصر معنویت، مستلزم باور به یک نیروی برتر از خودمان است. این باور موجب کوشش برای جهت دار کردن زندگی مان به سمت این نیروی برتر می شود. افزون به این، مسائل معنوی و الهی نیروی است که می­تواند فرد را در یافتن مفهومی منسجم و هدفمند از دنیا و معنادار کردن زندگی یاری رساند راه­های متعددی برای ارضای نیاز­های معنوی وجود دارد و وظیفه درمانگر این نیست که مسیر خاصی را توصیه کند بلکه پرسش درباره اعتقادات و ارزش­های مراجع که از فرهنگ و احتمالا مذهب شان نشات می­گیرد ضروری است و فعال کردن علایق معنوی می­توان نقش موثری در حل مشکلات دارد. 

 

ویژگی­های درمان یکپارچه توحیدی

مهم­ترین ویژگی­های درمان یکپارچه توحیدی را می­توان به این شرح بیان کرد.

1-درمان یکپارچه توحیدی افزون به ایجاد انسجام و یکپارچی در ابعاد زیستی، روان شناختی و اجتمایی، بر بعد معنوی مراجع نیز تاکید دارد.

2-نظریه اهمیت پایه­های زیستی در بروز اختلالات روانی و نابهنجاری های رفتاری، در این روش دارو درمانی و تنظیم بیولوژیکی ارگانیزم، قبل از شروع مداخلات روان شناختی یا همراه با آن مورد اهتمام می­باشد.

3-الگوی حاضر به یافته­های تمام مکاتب و نظریه های روان شناختی احترام می­گذارد و ضمن استفاده هماهنگ و سازمان یافته از آنها، تلاش می کند معنویت را بر چهار پایه که عبارتند از : رفتار، شناخت، ناهشیار و خود شکوفایی استوار سازد.

4- این روش با پذیرفتن نقش شناخت ها و پردازش اطلاعات در عواطف و رفتار ها بر ایجاد تغییر های بنیادین در منش، باور­ها، و رفتار­ها تاکید دارد و معتقد است این مولفه ها باید به طور هماهنگ و یکپارچه تغییر یابند تا مشکل به صورت ریشه ای و دائمی حل گردد.

5-رویکرد یکپارچه توحیدی ضمن بررسی روابط گذشته و پذیرش نقش آن در رفتار­های کنونی مراجع، بیشتر بر روابط فعلی و تاثیر آن بر خلقیات و رفتار های مراجع متمرکز می­شود (شریفی نیا، 1387).

 

طیبی (1390) به مقایسه اثربخشی گروه درمانی یکپارچه توحیدی و شناختی رفتاری در کاهش فشار روانی همسران جانبازان اختلال استرس پس از ضربه پرداخت. نتایج نشان داد که گروه درمانی یکپارچه توحیدی و گروه درمانی شناختی رفتاری، اثربخشی معناداری در کاهش فشار روانی داشتند (طیبی، 1390).

حمدیه، ترقی جاه (2008) با مقایسه تأثیر روان­درمانی گروهی با رویکرد شناختی و معنوی بر افسردگی دانشجویان دختر دانشگاه­های تهران، بیان کردند که سلامت معنوی بیشتر بویژه معنا، صلح و آرامش به طرز چشمگیری با افسردگی کمتر همراه است. دستیابی بیماران به احساس سلامت معنوی می­تواند افسردگی را کاهش دهد و یا از آن جلوگیری کند.